منشور کوروش استوانه ایست که پس از فتح یک کشور و برای جلب نظر مردم آن نگاشته شده و از این رو برای فریب مردم ممکن است از عبارت های مردم دوستانه در آن استفاده شده باشد.
اما یاسای چنگیز قانون سراسری حکومت مغولان بود و فراتر از یک منشور تبلیغاتی بود.
در متن منشور کوروش علیرغم تبلیغاتی بودن به موارد ناپسندی از شیوه ی حکومت کوروش اشاره شده است از جمله بوسه زدن پادشاهان،زیر دستان و مردم بر پاهای کوروش،که کوروش این مورد را با افتخار در منشور خود ذکر می کند.
۱۸٫ همه ی مردم بابل، همگی (مردم) سومر و اکد، (همه ی) شاهزادگان و فرمانروایان به وی (= کورش) نماز بردند و بر دو پای او بوسه دادند (و) از پادشاهی اش شادمان گردیده، چهره ها درخشان کردند.
۲۹٫ و همگی (شاهان) جهان از زبرین دریا (= دریای مدیترانه) تا زیرین دریا (= دریای پارس)، (همه ی) باشندگان سرزمین های دور دست، همه ی شاهان آموری شاهان Amurrû آموری، باشندگان در چادرها همه ی آن ها
۳۰٫ باج و ساو بسیارشان را از بهر من؛ (= کورش) به بابل اندر آوردند و بر دو پای من بوسه دادند. از … تا (شهر) آشور Aššur و شوش MŬŠ. ERIN = Šusan
در قسمت های دیگر از منشور، کوروش خود را حامی مردم بابل و حتی مبعوث مردوک بت بزرگ بابل معرفی می کند
۱۳٫ او (= مردوک) کورش، پادشاه شهر انشان Anšan را به نام بخواند (برای آشکار کردن دعوت وی) و او را به نام بخواند (از بهر) پادشاهی بر همه ی جهان.
۲۶٫ درماندگی هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم.
مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و
۲۷٫ (آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است و کمبوجیه، فرزند ِزاده شده ی من و همگی سپاهیانم را
۲۸٫ با بزرگواری، افزونی داد و ما به شادمانی، در آشتی تمام، کردارهایمان به چشم او زیبا جلوه کرد و والاترین پایه ی [ خدائیش ] را ستودیم.
باستان گرایان اصرار دارند که بازگرداندن بت ها به معبدهایشان را نشانی از آزادی ادیان در زمان کوروش معرفی کنند و این مورد را افتخاری برای خود می خوانند این در حالی است که حتی چنگیز نیز در یاسای خود علیرغم برخی موارد افراطی و خشونت بار قوانین ممتازی نیز در مورد حقوق بشر و آزادی ادیان آورده است از جمله معافیت دانشمندان از مالیات؛ آزادی ادیان برای همه مردم و لزوم احترام به پیروان همه آنها؛ برابری همه اقوام و انسانها و مذاهب و برتری نداشتن هیچکس بر دیگری؛ ممنوعیت مدح و استفاده از القاب تشریفاتی برای همگان و حتی برای خودش؛ در امان بودن همه معابد و مراکز دینی به هنگام جنگها؛ ممنوعیت دروغگویی، دزدی و زنا؛ ممنوعیت فحاشی و هتاکی و هرگونه آسیب رساندن مردم به یکدیگر.
در اینجا یک نکته ضروری به نظر می رسد و آن اینکه کوروش در منشور تبلیغاتی اش فقط اشاره با بازگرداندن بت ها به معابد می کند و هیچ اشاره ای به آزادی ادیان نمی کند و قانونی نیز برای این آزادی تصویب نمی کند اما چنگیز در قانونی که در سراسر قلمروش لازم الاجرا بود و مجازات سرپیچی از آن مرگ بود آزادی ادیان را به عنوان یکی از اصول خود مطرح می کند.
برای آگاهی از متن کامل یاسای چنگیز بنگرید به:
مقریزی، تقیالدین احمد بن علی، السلوک المعرفه دول الملوک، تصحیح و تحشیه محمد مصطفی زیاده، قاهره، ۱۹۴۱؛
جوینی، علاءالدین عطاملک، تاریخ جهانگشای، تصحیح محمد قزوینی، به همت محمد رمضانی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۶؛
رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، به اهتمام محمدتقی دانشپژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۳۸؛
ابن بطوطه، سفرنامه (رحله) ابنبطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، ۱۳۶۱؛
اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میر آفتاب، چاپ پنجم، تهران، ۱۳۷۴٫
* لازم به ذکر است که هدف این نوشته تطهیر چهره ی چنگیزخان مغول نیست بلکه تنها مقایسه ای است برای آگاهی اذهان عمومی و افسانه پردازانی که سعی در بزرگ کردن بیش از حد کوروش هخامنشی دارند